422...

ارامش بخشه حرفش ...

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست

دکتر شریعتی

422......

فکر میکنم رخ داد بعضی اتفاقا تو زندگی یه نشونه است ... اگر چه خودم خواستم که اینطور پیش بره و معتقدم خدا خیلی کمکم کرد ولی من انتخابم اون نبود ... اتفاقی که امروز افتاد یا بهتر بگم نشونه امروز شاید چندان شانس مهمی نباشه ولی من برای همین یه شانس حاضر بودم از بهتراز اون شرکت بگذرم صب وقتی خبرشو دیدم خیلی خوشحال شدم شاید اگه من امروز با مدارک اونجا بود این شانس و 422......ادامه مطلب

حس میکنم یه تریلی از روم رد شده بدنم خیلی درد میکنه ... فکرمیکنم به خاطر حال دیروزمه ... 

با یه برنامه قوی از شنبه با توکل به خدا شروع میکنیم

 

422......

نیمرو با روغن کنجد اصلا پیشنهاد خوبی نیست بوی ارده میداد با زور از گشنه گی خوردم... 422......

مشکل اینه همیشه ادم دیر می فهمه وقتی که انچه که نباید رخ بده اتفاق می افته... اون موقع است که آگاه بشه ... اما خیلی دیره

422......

اگهیش اومد با داداشم درموردش حرف زدم گفت سرکاریه ولی یکم دیر گفت وقتی من پول و ریخته بودم... حالا اما دودلم که این بیست روز رو بخونم یا نه ... محرمم که هست ماهم معمولا. خونه نیستیم خلاصه دودلم

422......

دیروز رفتیم فروشگاه رفاه من یه عالمه کیک خریدم که میرم کتابخونه از گشنه گی هلاک نشم ... مامانم لواشک دید گفت ارزون تر از تو متروه گفتم بردار موقع حساب کردن یکم تعجب کردیم چرا اینقدر گرون شده از فروشگاه که اومدیم بیرون فاکتور و نگاه کردم دیدم 8هزارتومن شده پول لواشکا ما فکر کردیم 800تومن بود ... خلاصه بردیم پس دادیم

422......

راستی هوا چه سرد شده....

امروز رفتم یه سر کتابخونه دیدم چقدر شلوغه تعجب کردم این موقعه اینقدر شلوغه ... البته 80درصدشون بچه های حقوق بودن که پشت کانون موندن و هرسال امتحان میدم .. وکیل شدن هم معضلیه برا خودش ... البت یکی از آرزوهای بابام این بود من وکیل شم منم دوست نداشتم رفتم ریاضی ...

من که به ارزوم نرسیدم بابامم براش حسرت شد که چرا من به حرفش گوش ندادم ولی خوشحالم وگرنه منم باید میشستم مثل بقیه بچه ها به خوندن و قبول نشدن ...

422......

من تا هدف و انگیزه برای یه کاری نداشته باشم انجامش نمیدم

مثل فردا که نمیدونم بخونم یا نه

کتابامو دراوردم داداشم میگه دیوونه شدی میخوای درس بخونی اینم برخورد خانواده ...

422......

‏بوى دل تنگی پاييز وزيده ست ...
‏ولی؛
‏اولين موسم اين فصل
‏مگر" مِهــر" نبود ؟... 422......